رابطه ایمان و سلامت روان
رابطه ایمان و سلامت روان
رابطه ایمان و سلامت روان
نويسنده:دکتر جعفر بوالهری*
روانشناسی دینی از عوامل موثر بر سلامت روان فردی و اجتماعی است.
بهتر است سه واژه را که کنار هم معنای دقیقیتری پیدا میکنند، با هم تعریف کنیم. روانشناسی دینی یعنی روانشناسیای که مبتنی بر مفاهیم و آموزههای دینی تدوین و ارایه شده و مفاهیم الهی، روحانی و حیاتی را مبنای نظریهها و توصیههای خود قرار دهد، در حالی که روانشناسی دین به معنی مطالعه رفتارهای دینی انسانهای متدین، محافل و سنتهای دینی و باورهای دینی و الهی به وسیله علم روانشناسی است. اولی وقتی از عشق مرد به زن صحبت میکند، آن را الهام گرفته از عشق الهی میداند اما دومی بررسی میکند فردی که ایمان دارد، عشقش به همسرش چگونه است و چه تفاوتی با دیگر عشقها دارد.
واژه سوم روانشناسی و دین است که مطالعه و حوزهای تطبیقی است.
به نظر من، در حوزه روانشناسی دینی کاری انجام نشده است. منابع زیادی هم در دست نداریم و اظهار نظر کردن درباره آن مشکل است. روانشناسی دین بیشتر به جای روانشناسی دینی به کار میرود. تحقیقات زیادی نشان داده است که انسان به جز جسم و روان دارای اعتقادات، ایمان، معنویت و صفت دینداری است. این ویژگی فطری یا ارثی است و جایگاه ژنی ماندگار و انتقال یابنده به فرزندان و دیگر نسلها را دارد. این فاکتور انسان به راحتی قابل اندازهگیری، تقویت، هدایت و آموزش است.
انسان خدایی و دینی در آزمایشگاه و به وسیله ابزارهای گوناگون قابل آزمون و سنجش است. فاکتورهای دینی عامل مهمی در رشد، تعالی، موفقیت و آرامش انسان است و روانشناسی دینی به راحتی میتواند رسالت حل بحرانهای اجتماعی، خانوادگی و معنوی بشری را برعهده گرفته و راه حلهای منطقی برای نابسامانیهای جنسی، اخلاقی و سوء مصرف مواد ارایه دهد. هدف روانشناسی دینی شناخت این پدیدهها و بهرهگیری از آنها در هدایت و تعالی انسان است.
در روانشناسی و به تعریف آلپورت مذهب درونی، مذهب خالص، درونی، بیریا و بیتظاهر است و رابطه عمیق فرد با خداوند و ارزشهای معنوی است. در برابر آن، مذهب بیرونی مطرح است که تظاهر به مذهب یا به دنبال نفع بیرونی بودن از مذهب است. مذهب بیرونی مذهبی است برای دیگران، برای همسایه، دوستان، اداره و برای تایید سایرین.
تحقیقات زیادی نشان داده است که مذهب درونی همیشه با سلامتی و آرامش همبسته است و مذهب بیرونی چندان موجب سلامت نمیشود.
دین با مکانیسمهای گوناگون موجب سلامت جسمی و روانی و ارتقای بهداشت روانی میشود. نمونه هایی از سلامت روانی ناشی از دین عبارتند از: وجود امید، انگیزه و مثبتنگری در دین، ایجاد شبکه حمایتی عاطفی و اجتماعی، دادن پاسخ روشن و قاطع به مفهوم خلقت، جهان و زندگی، تبیین و تعریف لذتبخش و معقول از رنج، درد و محرومیت و مکانیسمهای بسیار دیگر.
تحقیقات بسیاری نشان دادهاند که دینداری، ایمان و عبادت موجب تقویت سیستم ایمنی در سطح ایمونوگلوبولین و کیلرسلها و سایر مکانیسمهای ایمنی میشود.
تحقیقات زیادی نیز در این مورد وجود دارد که اثر دینداری را بر کاهش اضطراب، کاهش واکنش منفی به استرس، مقابله ایمنی موثر با عوامل استرسزا، کاهش بیماریهای روانتنی و احساس آرامش فکری و امنیت روانی نشان میدهد.
ثابت شده که همه آموزههای دینی و فرایض و رفتارهای دینی نقش موثری در تامین بهداشت روانی فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد. روانشناسی دین و بهرهگیری از روشهای علمی در تامین بهداشت روان در جوامع مسلمان، مظلوم مانده و آموزشهای روانشناسی به دور از بهره دینی و یا آموزش دینی عامیانه بوده است و دانشگاهها، مراکز تحقیقات وابسته به سلامت و به ویژه مطالعات مرتبط با سلامت روان کشور اسلامی ما در محاصره سخت بودجهای، سیاستگذاری و حمایتی در پرداختن به مطالعات بهداشت روان در دین هستند.
بهنظر من اگر به سلامت واقعی و به نقش سلامت معنوی در تامین سلامت فردی، روانی، خانوادگی و اجتماعی میاندیشیم، باید به این بحث تا سر حد بیدار شدن برنامهریزان سلامت ادامه دهیم، تا جایی که تنها یک هزارم بودجه سلامت را در جهت تحقیقات معنوی سلامت اختصاص دهند.
بهتر است سه واژه را که کنار هم معنای دقیقیتری پیدا میکنند، با هم تعریف کنیم. روانشناسی دینی یعنی روانشناسیای که مبتنی بر مفاهیم و آموزههای دینی تدوین و ارایه شده و مفاهیم الهی، روحانی و حیاتی را مبنای نظریهها و توصیههای خود قرار دهد، در حالی که روانشناسی دین به معنی مطالعه رفتارهای دینی انسانهای متدین، محافل و سنتهای دینی و باورهای دینی و الهی به وسیله علم روانشناسی است. اولی وقتی از عشق مرد به زن صحبت میکند، آن را الهام گرفته از عشق الهی میداند اما دومی بررسی میکند فردی که ایمان دارد، عشقش به همسرش چگونه است و چه تفاوتی با دیگر عشقها دارد.
واژه سوم روانشناسی و دین است که مطالعه و حوزهای تطبیقی است.
به نظر من، در حوزه روانشناسی دینی کاری انجام نشده است. منابع زیادی هم در دست نداریم و اظهار نظر کردن درباره آن مشکل است. روانشناسی دین بیشتر به جای روانشناسی دینی به کار میرود. تحقیقات زیادی نشان داده است که انسان به جز جسم و روان دارای اعتقادات، ایمان، معنویت و صفت دینداری است. این ویژگی فطری یا ارثی است و جایگاه ژنی ماندگار و انتقال یابنده به فرزندان و دیگر نسلها را دارد. این فاکتور انسان به راحتی قابل اندازهگیری، تقویت، هدایت و آموزش است.
انسان خدایی و دینی در آزمایشگاه و به وسیله ابزارهای گوناگون قابل آزمون و سنجش است. فاکتورهای دینی عامل مهمی در رشد، تعالی، موفقیت و آرامش انسان است و روانشناسی دینی به راحتی میتواند رسالت حل بحرانهای اجتماعی، خانوادگی و معنوی بشری را برعهده گرفته و راه حلهای منطقی برای نابسامانیهای جنسی، اخلاقی و سوء مصرف مواد ارایه دهد. هدف روانشناسی دینی شناخت این پدیدهها و بهرهگیری از آنها در هدایت و تعالی انسان است.
در روانشناسی و به تعریف آلپورت مذهب درونی، مذهب خالص، درونی، بیریا و بیتظاهر است و رابطه عمیق فرد با خداوند و ارزشهای معنوی است. در برابر آن، مذهب بیرونی مطرح است که تظاهر به مذهب یا به دنبال نفع بیرونی بودن از مذهب است. مذهب بیرونی مذهبی است برای دیگران، برای همسایه، دوستان، اداره و برای تایید سایرین.
تحقیقات زیادی نشان داده است که مذهب درونی همیشه با سلامتی و آرامش همبسته است و مذهب بیرونی چندان موجب سلامت نمیشود.
دین با مکانیسمهای گوناگون موجب سلامت جسمی و روانی و ارتقای بهداشت روانی میشود. نمونه هایی از سلامت روانی ناشی از دین عبارتند از: وجود امید، انگیزه و مثبتنگری در دین، ایجاد شبکه حمایتی عاطفی و اجتماعی، دادن پاسخ روشن و قاطع به مفهوم خلقت، جهان و زندگی، تبیین و تعریف لذتبخش و معقول از رنج، درد و محرومیت و مکانیسمهای بسیار دیگر.
تحقیقات بسیاری نشان دادهاند که دینداری، ایمان و عبادت موجب تقویت سیستم ایمنی در سطح ایمونوگلوبولین و کیلرسلها و سایر مکانیسمهای ایمنی میشود.
تحقیقات زیادی نیز در این مورد وجود دارد که اثر دینداری را بر کاهش اضطراب، کاهش واکنش منفی به استرس، مقابله ایمنی موثر با عوامل استرسزا، کاهش بیماریهای روانتنی و احساس آرامش فکری و امنیت روانی نشان میدهد.
ثابت شده که همه آموزههای دینی و فرایض و رفتارهای دینی نقش موثری در تامین بهداشت روانی فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد. روانشناسی دین و بهرهگیری از روشهای علمی در تامین بهداشت روان در جوامع مسلمان، مظلوم مانده و آموزشهای روانشناسی به دور از بهره دینی و یا آموزش دینی عامیانه بوده است و دانشگاهها، مراکز تحقیقات وابسته به سلامت و به ویژه مطالعات مرتبط با سلامت روان کشور اسلامی ما در محاصره سخت بودجهای، سیاستگذاری و حمایتی در پرداختن به مطالعات بهداشت روان در دین هستند.
بهنظر من اگر به سلامت واقعی و به نقش سلامت معنوی در تامین سلامت فردی، روانی، خانوادگی و اجتماعی میاندیشیم، باید به این بحث تا سر حد بیدار شدن برنامهریزان سلامت ادامه دهیم، تا جایی که تنها یک هزارم بودجه سلامت را در جهت تحقیقات معنوی سلامت اختصاص دهند.
پی نوشت :
منبع:http://www.sibtayn.com
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}